به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه 164 سوره بقره ﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِى فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ به حدیثی از امام صادق(ع) اشاره کرده و میگوید: در تأیید این آیات قرآنی و آن براهین عقلی روایتی را مرحوم طبرسی(رض) از رسول خدا(ص) نقل میکنند، در کتاب شریف احتجاج. آمده است که امام ششم(ع) درباره جدال احسن سخن فرمود، جدال را معنا کرد، احسن و غیر احسن را بازگو کرد و از حضرتش سؤال کردند: آیا وجود مبارک رسول خدا(ص) جدال فرمودند یا نه؟ فرمود: البته جدال احسن داشتند برای اینکه خدای سبحان رسولش را امر کرد به جدال احسن و فرمود: ﴿وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ و رسول خدا برتر از آن است که خدا به او مطلبی را دستور بدهد و حضرتش امتثال نکند.
تفاوت جدال احسن و جدال غیراحسن
وی در ادامه درباره تفاوت جدال احسن با غیراحسن در بیان امام صادق(ع)می گوید: امام ششم(ع) طبق این نقل فرمود «اما الجدال بغیر التی هی احسن فان تجادل به مبطلاً فیورد علیک باطلاً فلا تردّه بحجة قد نصبها الله و لکن تجحد قولَه أو تجحد حقاً یرید بذلک المبطل أن یعینَ به باطله» ؛ فرمود: جدال بغیر التی هی احسن، عبارت از آن است که با یک کسی که تفکر او تفکر باطل است به مباحثه بپردازید، او یک مطلب باطلی را بر شما وارد بکند ولی شما نتوانید با حجت الهی مطلب باطل او را از بین ببرید، ناچار میشوید که حقی را هم انکار کنید که مبادا آن شخص از این حق به نفع فکر خود مدد بگیرد، از حجتی که خدا نصب کرده است آگاهی نداشته باشید و حقی را که آن شخص ذکر کرده است و خواست از آن حق بهرهٴ باطل ببرد، شما آن حق را انکار کنید: «فتجحد ذلک الحق مخافةَ أن یکون له علیک فیه حجة» ؛ برای اینکه مبادا محجوج او قرار بگیری حقی که در کلمات او هست آن را هم انکار بکنی: «لانّک لا تدری کیف المخْلَص منه» ؛ چون راه خلاص را نمیدانی قهراً حقی را که هم در کلمات او به کار رفت انکار میکنی و این میشود جدال بغیر التی هی احسن.
حرمت تصدی مناظره توسط غیرمتخصص
صاحب تفسیر تسنیم می افزاید: «فذلک حرام علی شیعتنا ان یصیروا فتنةً علی ضعفاء اخوانهم و علی المبطلین»؛ کسی که قدرت مناظره را ندارد، تصدی مناظره برای او حرام است؛ زیرا هم فتنه میشود برای شیعیان ما و هم فتنه میشود برای مبطلین و حامیان فکرهای باطل؛ «اما المبطلون فیجعلون ضعف الضعیف منکم إذا تعاطی مجادلته و ضعف فی یده حجةً له علی باطله» ؛ از این جهت برای مبطل این فتنه میشود که مبطل ضعف این شخص را دلیل بر حقانیت خود میگیرد، وقتی کسی نتواند یک مکتب الحادی را ابطال کند با یک مبطلی به بحث و مناظره بپردازد و در خلال مناظره محکوم بشود، آن شخص مبطل ضعفِ فکری این شخص را حجت و دلیل حقانیت خود میگیرد؛ پس از این جهت انسان برای یک مبطل فتنه میشود، «و اما الضعفاء منکم فَتُغَمُّ قلوبُهم»؛ قلبهای شیعیانی که ضعیفالفکر هستند با این شکست شما مغموم و غمگین میشود.
آنها که صاحبنظرند که در آنها اثر نمیگذارد، ولی از دیگران در دیگرانی که صاحبنظر نیستند این ضعف شما غم و اندوه ایجاد میکند بنابراین اگر کسی قدرت فکری نداشته باشد با صاحبان مکاتب الحادی به مناظره بپردازد و در بین راه مجبور بشود باطلی را امضا کند یا حقی را انکار کند، این جدال حرام است.
فضیلت پاسداری از حریم فکری جامعه اسلامی
این مفسر قرآن در ادامه پس از تشریح حدیث امام صادق(ع) که ناظر به احتجاج رسول اکرم(ص) با مادیگرایان است یادآور می شود: اهمیت نجات ضعفای فکر آنقدر زیاد است که مرحوم طبرسی(رض) در همین کتاب شریف احتجاج نقل میکند که آنها که پاسداران حرم فکری جوامع انسانیاند، ادیان الهی را حفظ میکنند از کسانی که مرزداری دارند کمتر نیستند. در جلد اول احتجاج صفحه هشتم از امام ششم(ع) نقل کرد که فرمود: «علماء شیعتنا مرابطون فی الثَغْرِ الّذی یلی ابلیس و عفاریته» ؛ فرمود: متفکران شیعه ما مرزداران الهیاند، آن مرزی که شیطان و عفریتها از آن مرز میخواهند حمله کنند، اینها پاسداران خط مقدم فکریاند.
«یمنعوهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم ابلیس و شیعته و النواصب» ؛ این علما نمیگذارند ابلیس و پیروان ابلیس و ناصبیها بر شیعیان ما هجمه کنند «ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان أفضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر الف الف مرة لأنّه یدفع عن ادیان محبینا و ذلک یدفع عن أبدانهم».
آیت الله جوادی آملی در پایان تأکید می کند: اگر عالمی حافظ مرز فکری یک جامعه بود و دین را حفظ کرد، اثر کارش کمتر از کسی که بدن را حفظ کرد نیست، اما این در زمان هدنه و صلح و حالت عادی است، اما اگر بیگانهای حمله کرد که عالم و علم و حوزه و کتابخانه و کتابخوان و کتابنویس و کتابفروش همه را به صورت پودر دربیاورد، آنجا یک سخن دیگری است که باید همان سخن رسول خدا را که فرمود: «لضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین» ؛ در حال عادی البته مداد عالم افضل از خون است، اما اگر بیگانهای حمله کرد که قلم را از دست عالم میگیرد و حوزه را به خاک و خون میکشد، اگر خط مقدم فکری و جهاد نباشد، آنها (جزاهم الله عن الاسلام خیر الجزاء) از فضل کاملی برخورداند.